جدول جو
جدول جو

معنی شتر دماغ - جستجوی لغت در جدول جو

شتر دماغ
شخص دماغ بزرگ
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تردماغ
تصویر تردماغ
بانشاط، سرحال
فرهنگ فارسی عمید
(تَ دَ)
سرخوش و نیم مست. (غیاث اللغات). تازه دماغ. (آنندراج). خوش. خوشحال. خوشدل. شنگول. پر از نشاط و خرمی. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تردماغی و تردماغ شدن و تردماغ کردن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از سر دماغ
تصویر سر دماغ
سر حال با نشاط: کاملا سر دماغ و آماده است
فرهنگ لغت هوشیار
پرنده ایست از راسته دوندگان که بلندیش تا 3 متر می رسد و تا حدود 100 کیلوگرم وزن می یابد. این پرنده دارای بالهای کوچک است که هیچوقت برای پرواز به کار نمی رود. تاج استخوان جناق وی از بین رفته. پرنده مزبور فاقد شاهپر است و به سرعت می دود. شتر مرغ ماده در طول عمر فقط 20 تخم میگذارد که هر کدام 25 برابر تخم مرغ خانگی است اشتر مرغ اشترلک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتر دار
تصویر شتر دار
ساربان شتر بان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تردماغ
تصویر تردماغ
سرخوش سرمست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تردماغ
تصویر تردماغ
((~. دِ))
بانشاط، سرزنده
فرهنگ فارسی معین
بانشاط، سرحال، سرخوش، شادمان
متضاد: بی دماغ، ملنگ
فرهنگ واژه مترادف متضاد
شاداب و سرحال
فرهنگ گویش مازندرانی